رمان آشوب
داستان راجبه دختریه که به تازگی پدرش روازدست داده وبه این خاطرمجبورمیشه همراه بانامادریش از زادگاهش دوربشه وبه زادگاه نامادریش بره وحالااین نامادری برادری داردبس مغروروجذاب و…
میزبان شما در بهترین رمان ها هستم امیدوارم در کنار هم و با نظرات شما روز به روز سایت رو کامل تر کنیم
مطالب زیر را حتما بخوانید:
ماتیسا دختر نازپرورده عمارت سماواتیها دل در گرو پسرعمویی دارد که دلش را به تاراج برده، هر دو شیفته و واله یکدیگرند. اما همیشه آنچه که باید بشود، نمیشود. خورشید به ...
رها دختری شیطونه که تک فرزنده تودانشگاه با روهام پسری مغرور روبه رو میشه و بااون لج میوفته حالاباید دید که دست سرنوشت با این دو چیکار میکنه
تو راه برگشت به خونه بودم که فربد رو دیدم. ترس تمام بدنم رو فرا گرفت. آرزو کردم که ای کاش زمین دهن باز میکرد، من رو می بلعید. همه ...
نویسنده : فاطمه احمدی ( حلما سادات ) بهناز، دختر خانواده ای سنتی است که یک باره عاشق جوانی به نام امیرحافظ می شود. اما پدرش برای او خواب دیگری دیده است. بهناز ...
داستان در مورد دختری به نام آلماست که به پسر داییش علاقه داره اما پسرحتی حاضر نی نگاش کنه داییش پسرش رو مجبور می کنه با آلما نامزد بشه.اونا نامزد ...
یک مرد ، مردی از تبار خون .. مردی با چشمان ماورایی.. مردی که قدرت و سرعتی فراتر از انسانهای دیگه به ارث برده بود .. مردی متفاوت از تمام ...
درموردستاره حکمت که بخاطر چک برگشتی به زندان میوفته ودراونجا باسرگردامیرپارسا اشنا میشه واونجا اول ماجراهای ستاره وشرطی که زمانی شاکی ستاره برای رضایت میگذاره و….
داستان در مورد دختریه که همه اهل محل و خانواده بهش می گن فری….فری مجبوره برای امرار معاش و زندگیش همراه برادرش جمشید دست به انواع دزدی بزنه…… ….جمشید ادم ...
داستان در باره دوست های صمیمی به نام های شایلین و نفسه که برای رزیدنتی به یه بیمارستان میرن و داستان از جایی شروع می شه که مدیر بیمارستان به ...
توجه : لینک دانلود به درخواست نویسنده حذف شد مقدمه : می بندم چشمانم را تا نبیند، اتش جانسوزی را که بر تن من انداخته. می بندم چشمانم را تا نبیند، قلبی را ...
ماه چهره ی پدرم بودم. زیبای مادرم! وحسرت تمامی دختران فامیل... چه شد آن شب شوم که درظلمت بی رحم... و دردل تار یک شب! آن مرد از جنس سیاهی تمام افتخار دخترانه هایم را ...
رمان در مورد دو تا خواهر که با پدرشان در آلمان زندگی میکنند پدر آنها به آنها گفته است وقتی شما کوچک بودید مادرتان از دنیا رفته بود و من ...
قوانین ارسال دیدگاه در سایت
چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه اشخاص مدیر، نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.
چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.
چنانچه از لینک سایر وبسایت ها و یا وبسایت خود در دیدگاه استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
چنانچه در دیدگاه خود از شماره تماس، ایمیل و آیدی تلگرام استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
چنانچه دیدگاهی بی ارتباط با موضوع آموزش مطرح شود تایید نخواهد شد.
نظرات کاربران