فنجان را که در دست گرفتم، داغی اش انگشتانم را به گز گز انداخت. سرم را با طمانینه به سمتش برگرداندم و نگاهش کردم.
مانند همیشه بود...
محکم، استوار، آرام و با ...
توضیحات بیشتر
آیلین داشجویِ سالِ دومِ نقاشی.
با خانواده ی کوچیک و دوستداشتنیش زندگی ای با روالِ ساده ای رو می گذرونه.
و زیاده خواهی های آیلین و دنیای صورتی ای که همیشه برای ...
توضیحات بیشتر
زین پس... مرا به نام نامیه عشق بخوان! به یاد چشم هایم... لب هایم... رفتار و اخلاقم... زین پس... مرا به نام نامیه عشق بخوان!
آرام نا آرامی که با شیطنت ...
توضیحات بیشتر
می شکنم همه چیز را خود را، تو را ،هر چیز که مرا یاد تو میاندازد.
من شکسته ام ،زخمی ام ،تکیه نکن به من زخم هایم دلخراش است طاقتم را طاق ...
توضیحات بیشتر
مهندس شرکت سها ایزدی در حال ساختنِ یه برجی مسکونیه که در حین کار متوجه میشه باید با مهندس برنا فرهمند همکاری کنه، کسی که در گذشته هیچ توافقی باهاش ...
توضیحات بیشتر