رمان ریکاوری

شاهو یه پسر کرد و جذابه که توجه دخترای زیادی رو به خودش معطوف کرده اما اون به هیچ وجه نمیخواد عاشق بشه ولی وقتی به خودش میاد که دلناز دختری که تو خونه سرایداری مادربزرگش زندگی میکنه دل و ایمونشو برده…
میزبان شما در بهترین رمان ها هستم امیدوارم در کنار هم و با نظرات شما روز به روز سایت رو کامل تر کنیم
مطالب زیر را حتما بخوانید:

پارسا حکمت، مردی عیاش و خوش گذران که در ۱۵ سالگی باعث باردار شدن مه جبین پارسا میشه و با درگیر شدن خانواده ها، به همراه خانوادش برای همیشه از ...

ماه گل، دختر نابینایی که دست سرنوشت او را مقابل بردیا که خواننده ای مشهور است قرار می دهد. بردیا عاشق ماهگلِ نابینا میشود؛ امّا قرار نیست سرنوشت به همان ...

دختری از جنس تنهایی و پسری از جنس غرور... داستانی سرشار از رازهای پنهانی که سبب جدایی می شود اما پایان داستان ملوسک تنها و خروسک مغرور چه میشود! دختری که سالیان ...

رمان در مورد دو تا خواهر که با پدرشان در آلمان زندگی میکنند پدر آنها به آنها گفته است وقتی شما کوچک بودید مادرتان از دنیا رفته بود و من ...

دختری شیطون به نام ستیا! دختری که خانواده اش رو از دست داده و دست انداز های زندگی باعث می شه از خونه فرار کنه و به اجبار با یه پسر ...

نویسنده : فاطمه احمدی ( حلما سادات ) روزگار، بازی های زیادی در دستان خود دارد. هر برهه از زمان، تکه ای را از چنته اش بیرون می کشد. یا سیاهی به روزگارت ...

پشت چشمـــان تو شهریست پر از ویـــرانی ... هر ڪسی چشم تو را دید دلــش ویــران شد ... ڪافر آمد ڪه ڪمی ڪفر بگوید از تو یڪ نظــر ڪرد به چشمـان تو با ایمـــــان شد خلاصه: پسری که ...

بگذار آن باشم که با تو در کوهسار گام بر می دارد ، بگذار آن باشم که با تو در گلزار گل می چیند ، بگذار کسی باشم که احساس ...

ژاله دباغ دختری با اعتماد بنفس پایین و فوق العاده دست پاچلفتی که همیشه با تمسخر همکارانش روبروست و هنوز بعد از چندسال سابقه ی کار؛ همچنان کارمند جزء قسمت ...

تیارا دختری زادهی تخیل اما در عالم واقعیت دختری سر سخت و مقاوم که در واپسین روزهای مانده به هیجدهمین تولدش راز نهفته ای را میفهمد. رازی مهم که تونلی میشود و ...

اکثرا میان خواهر یا برادرها کشمکش یا دشمنی زیادی به وجود میآید؛ اما این کشمکش مربوط به بیست سال پیش تا الان است. ناتالی ملکه آتشافزارها هست ولی عجیب این است ...
توضیحات بیشتر
حرف های نویسنده سلام می دونین که خلاصه ای در کار نیست.سبکنوشتنم رو هم می دونید اما بار اجتماعی این رمان کمتر خواهد بود.اینم می دونین که فرصت نوشتن ندارم.تصمیم درستی نبود که ...
قوانین ارسال دیدگاه در سایت
چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه اشخاص مدیر، نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.
چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.
چنانچه از لینک سایر وبسایت ها و یا وبسایت خود در دیدگاه استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
چنانچه در دیدگاه خود از شماره تماس، ایمیل و آیدی تلگرام استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
چنانچه دیدگاهی بی ارتباط با موضوع آموزش مطرح شود تایید نخواهد شد.
نظرات کاربران