رمان دستان روزگار

نویسنده : فاطمه احمدی ( حلما سادات )
روزگار، بازی های زیادی در دستان خود دارد.
هر برهه از زمان، تکه ای را از چنته اش بیرون می کشد.
یا سیاهی به روزگارت نقش می زند،
و یا چنان به عمرت رنگ های زیبا می زند، که انسان در عجب می ماند.
ماهرخ تمام رگ هایش یخ بسته اند وقتی که مابین دو حس بدبینی و عشق اسیر شده است. روانش را داستان هایش پر کرده و عشقی که می خواهد بر تمام تار و پودش تسلط پیدا کند. اما عشقی پر از زیبایی تمام زندگیش را دگرگون می کند.
با شروع داستان، زندگی او کاملا دستخوش تغییرات می شود…
مطالب زیر را حتما بخوانید:
قوانین ارسال دیدگاه در سایت
چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه اشخاص مدیر، نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.
چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.
چنانچه از لینک سایر وبسایت ها و یا وبسایت خود در دیدگاه استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
چنانچه در دیدگاه خود از شماره تماس، ایمیل و آیدی تلگرام استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
چنانچه دیدگاهی بی ارتباط با موضوع آموزش مطرح شود تایید نخواهد شد.
نظرات کاربران